آفتابی صمیمی و آسمانی آبی. روز شروع شده و شهر بیدار.قلب شهر به تپش می افتد و مردمانش به تکاپو. دیوارهای شهر در پس خشت های خود، حکایت ها برای گفتن دارند. حکایت هایی از مردمانی که لبخندشان شهر را چراغانی می کند و اشکشان سیل را جاری. مردمانی که داستان هایشان را در گوش کوچه خیابان ها زمزمه کرده اند و با زندگیشان، هویت بخش شهری شده اند که حالا قسمتی از وجودشان است. در پس برگ هایی که زیر پایمان خش خش م,دیجیاتو,اینستاگرامی ...ادامه مطلب